۱۳۸۸-۰۷-۱۰

طوفانهای جوزایی


چند وقتی حوصله نوشتن نداشتم . بعد یکهو حوصله داشتم ، ولی چیزی برای نوشتن نداشتم . حالا به زور یک چیزهایی مینویسم تا راه بیفتم . کسی هم که این دور و بر ها پیدایش نمیشود پست های مرا بخواند . پس راحت باش !

۱ نظر:

ذهن ِآشفته گفت...

من همه اش رو خوندم!